هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و فراق می‌گوید و از اشک‌ها و ناله‌هایش یاد می‌کند. او از شب‌های طولانی و غم‌انگیز می‌نالد و از مستی و بی‌خودی در عشق سخن می‌گوید. شاعر از عشق به عنوان نیرویی یاد می‌کند که دل‌ها را می‌رماند و صبر را از بین می‌برد. در نهایت، او از لبان معشوقه‌اش می‌خواهد که کاری برایش انجام دهند، همان‌طور که در گذشته بوده‌اند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰۰۵

خوش آن شب که چشمم بر آن نای بود
مژه هر زمان اشک پالای بود

بیا، ای جهان، بر سر من بگرد
که این سر شبی زیر آن پای بود

تنم بر در دوست پامال گشت
چه تدبیر چون خاک آن جای بود؟

شب دوش هم بد نبود از خیال
اگر چه دراز و غم افزای بود

زمی های دوشینه مستم هنوز
میی کز دو چشم جگرزای بود

بگویم چه خوش داشت وقت مرا
سرودی که از ناله و وای بود

بکش زارم،ای عشق، کان دل نماند
که صبر مرا کارفرمای بود

بیفتاد چندین دل خلق دی
که شانه تراگیسوافزای بود

یکی کار زان لب دریغم مدار
که تا بود خسرو شکرخای بود
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.