هوش مصنوعی: این شعر از خسرو دهلوی بیانگر درد عشق و رنج‌های ناشی از آن است. شاعر از بی‌توجهی معشوق، ناتوانی خود در تحمل غم، و آرزوی شفا و شنیده شدن سخنانش می‌گوید. همچنین، او به تأثیرات عمیق عشق و جدایی بر روح و روان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۰۰۶

تو گر خویشتن را بخواهی نمود
کسی سرو و گل را نخواهد ستود

خطت کز لبانت برآورد سر
برآورد از جان عشاق دود

به خون کسان آستین بر زدی
ندانم کرا دست خواهی نمود

به بازی مزن غمزه بر جان من
که کس تیغ بر دوستان نازمود

ز هجرم چه پرسی که یارب مباد
ز صبرم چه گویم که هرگز نبود

وزین آشناییم دستی مگیر
که سیلاب چشمم ز جا در ربود

ز غم ناتوانم، شفایی ببخش
ازان پس که من مرده باشم، چه سود؟

تو با آنکه گفت کسی نشنوی
ولی گفت خسرو بیاید شنود
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.