هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق، شیدایی، و احساسات عمیق خود سخن میگوید. او از دلباختگی، رنج عشق، و زیبایی معشوق صحبت میکند و با تصاویر شاعرانه مانند "لبش در شکر" و "سر زلف" احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است نیاز به درک ادبی بالاتری داشته باشند.
شمارهٔ ۱۰۰۸
لبش در شکر خنده جان می برد
شکیب از من ناتوان می برد
پیاله به کف چون روان می شود
دل عاشقان را روان می برد
کمر بسته در دل درون می رود
پس آنگاه جان از میان می برد
چه شکل است این وه، که پیش حریف
همی بگذرد، دست و جان می برد
گرم پرسد از بردن دل کسی
اشارت کنم کان جوان می برد
سر زلف کاید همی بر لبش
نمک سوی هندوستان می برد
نگارا، جگر پخته کردم که چشم
خیال ترا میهمان می برد
شبی میهمان شو، ببین کارزوت
صبوری ز خسرو چسان می برد
شکیب از من ناتوان می برد
پیاله به کف چون روان می شود
دل عاشقان را روان می برد
کمر بسته در دل درون می رود
پس آنگاه جان از میان می برد
چه شکل است این وه، که پیش حریف
همی بگذرد، دست و جان می برد
گرم پرسد از بردن دل کسی
اشارت کنم کان جوان می برد
سر زلف کاید همی بر لبش
نمک سوی هندوستان می برد
نگارا، جگر پخته کردم که چشم
خیال ترا میهمان می برد
شبی میهمان شو، ببین کارزوت
صبوری ز خسرو چسان می برد
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.