هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از درد عشق و فراق می‌گوید و از بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند. او بیان می‌کند که معشوق با وجود آگاهی از درد و رنج او، به سوی دیگری روی می‌آورد و با کرشمه‌های خود با دیگری سخن می‌گوید. شاعر از نگاه و سخن معشوق می‌نالد و آرزو می‌کند که حتی خاک زیر پای اسب معشوق برایش شفابخش باشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۱۰۱۰

شبی آن پسر دل من ستد، اگر این طرف گذری کند
چو نگه کند غم و درد من، به دل آخرش اثری کند

دل و جان فدای نگاه او، چو برای کشتن چون منی
نگرد به سوی من و سخن به کرشمه با دگری کند

سخن وی است و سرشک من، چو کنم نظاره روی او
که به کام او شکری نهد، به دهان من جگری کند

ز سم سمند تو خاک ره که ز درد دل به برافگنم
به از آن مفرح و آن دوا که دوا نه درد سری کند

نگهی به خسرو خسته دل، سخنی کند که رسم به تو
مشنو، دلا، تو حدیث او که بهانه با دگری کند
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.