هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و از درد فراق و جفاهای او شکایت می‌کند. همچنین، مضامینی مانند تسلیم در برابر عشق، توصیف طبیعت و عناصر آن، و مفاهیم عرفانی مانند رضا و تسلیم در برابر تقدیر نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۱۰۴۸

صبا چو در سر آن زلف نیم تاب شود
شکیب در دل بیننده تنگ تاب شود

به ترک دین مسلمانیش بیاید گفت
دلی که در شکن زلف نیم تاب شود

سیاه روی شدم زین سفید رخساران
چو هندویی که پرستار آفتاب شود

یکی ز پرده برون آی تا به دیده من
جمال جمله بهشتی وشان عذاب شود

به هر جفا که کند چشم تو رضا دادم
که از خصومت ترکان جهان خراب شود

به هر زمین که چو آب حیات بخرامی
دهان مرده به زیر زمین پر آب شود

به مجلسی که تو حاضر شوی، چه حاجت نقل؟
که هم به دیدن تو صد جگر کباب شود

سؤال غم زدگان را ز لب دری بگشای
که جان خسته به دریوزه جواب شود

نخفت خسرو مسکین درین هوس شبها
که دیده بر کف پایت نهد به خواب شود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.