هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر به زیبایی و حسن محبوب خود اشاره میکند و بیان میدارد که حسن او بینظیر است و نیازی به پیرایهها ندارد. او از غم و اندوه خود میگوید که صبرش را بر باد داده و دلش مانند دفتر کهنهای بدون شیرازه است. شاعر از آه و گریههای خود سخن میگوید و در نهایت از عشق و غم بیاندازه خود در حق محبوبش (خسرو) میپرسد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۰۶۲
گر حسن تو آفاق پر آوازه ندارد
سرهای سران بر در دروازه ندارد
بی منت پیرایه چنانی تو به خوبی
کت هیچ غم غالیه و غازه ندارد
بر باد هوا شد ورق صبر من، آری
دل دفتر کهنه ست که شیرازه ندارد
از آه جگر تاب سیه روی بمانم
گر گریه من روی مرا تازه ندارد
گفتی که چگونه ست غمم در حق خسرو
جانا، چه توان گفت که اندازه ندارد
سرهای سران بر در دروازه ندارد
بی منت پیرایه چنانی تو به خوبی
کت هیچ غم غالیه و غازه ندارد
بر باد هوا شد ورق صبر من، آری
دل دفتر کهنه ست که شیرازه ندارد
از آه جگر تاب سیه روی بمانم
گر گریه من روی مرا تازه ندارد
گفتی که چگونه ست غمم در حق خسرو
جانا، چه توان گفت که اندازه ندارد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.