۲۵۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۷۲

مسلمانان، گرفتارم گرفتار
وزین جال دل افگارم گرفتار

نظر بر نیکوان چندان نهادم
که شد ناگه دل زارم گرفتار

چو خود کردم نظر در روی خوبان
بدین محنت سزاوارم گرفتار

کمند گیسو افگنده ست و کرده
یکی خونریز عیارم گرفتار

گسستن را ندارم طاقت ار چه
ز موی او به یک تارم گرفتار

شبم را حال کی داند که هرگز
به روز من نشد یارم گرفتار

برو از دیده خسرو که بادا
به آب چشم بیدارم گرفتار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.