هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و اسارت در دام معشوق سخن میگوید. او از نگاههای مکرر به نیکوان و گرفتار شدن دل زار خود میگوید و از گیسوی کمندگون معشوق که او را اسیر کرده، شکایت میکند. شاعر از ناتوانی در رهایی از این اسارت و بیقراری شبانه خود مینالد و در نهایت از یار نارسی که به روز او نمیرسد، گله میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شعری کلاسیک، فهم آن را برای سنین پایینتر دشوار میسازد.
شمارهٔ ۱۰۷۲
مسلمانان، گرفتارم گرفتار
وزین جال دل افگارم گرفتار
نظر بر نیکوان چندان نهادم
که شد ناگه دل زارم گرفتار
چو خود کردم نظر در روی خوبان
بدین محنت سزاوارم گرفتار
کمند گیسو افگنده ست و کرده
یکی خونریز عیارم گرفتار
گسستن را ندارم طاقت ار چه
ز موی او به یک تارم گرفتار
شبم را حال کی داند که هرگز
به روز من نشد یارم گرفتار
برو از دیده خسرو که بادا
به آب چشم بیدارم گرفتار
وزین جال دل افگارم گرفتار
نظر بر نیکوان چندان نهادم
که شد ناگه دل زارم گرفتار
چو خود کردم نظر در روی خوبان
بدین محنت سزاوارم گرفتار
کمند گیسو افگنده ست و کرده
یکی خونریز عیارم گرفتار
گسستن را ندارم طاقت ار چه
ز موی او به یک تارم گرفتار
شبم را حال کی داند که هرگز
به روز من نشد یارم گرفتار
برو از دیده خسرو که بادا
به آب چشم بیدارم گرفتار
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.