هوش مصنوعی: این شعر از تغییر و دگرگونی در زندگی، عشق و حالات روحی سخن می‌گوید. شاعر به تغییرات در احساسات، شهرها و حتی موجودات مانند کرم شب‌تاب و پروانه اشاره می‌کند. همچنین، او به بی‌ثباتی دنیا و دروغین بودن برخی باورها می‌پردازد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عاشقانه در شعر وجود دارد که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به بی‌ثباتی و دگرگونی ممکن است نیاز به تجربه زندگی بیشتری برای درک کامل داشته باشد.

شمارهٔ ۱۰۹۵

زلفت از باد دگر باشد و از شانه دگر
هست یک فتنه لبت، نرگس مستانه دگر

در غمت جان ز تنم رفت و خیال تو بماند
عاقبت خویش دگر باشد و بیگانه دگر

دل آسوده دگر، حال پریشان دگر است
شهر آباد دگر باشد و ویرانه دگر

اهل صورت که خودآرای بود، سوختنی است
کرم شب تاب دگر باشد و پروانه دگر

ای دل افسانه که گفتی و ببردی خوابم
بهر خواب اجلم گوی یک افسانه دگر

به تکلف بشود عشق گران جان خرد
بیهش باده دگر باشد و دیوانه دگر

عاقبت گشت دروغ آنچه گمان می بردند
که چو خسرو نبود عاقل و فرزانه دگر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.