هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از دردها و رنجهای عشق و جدایی میگوید. او از معشوق شکایت میکند که دلش را برده اما هنوز در جانش حضور دارد، دردها داده اما درمانی نکرده است. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند عشق، رنج، آزادی روح و اسارت دل اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و اسارت دل نیاز به بلوغ فکری دارند.
شمارهٔ ۱۱۲۴
دل ز تن بردی و در جانی هنوز
دردها دادی و درمانی هنوز
آشکارا سینه ام بشکافتی
همچنان در سینه پنهانی هنوز
ملک دل کردی خراب از تیغ کین
واندر این ویرانه سلطانی هنوز
هر دو عالم قیمت خود گفته ای
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز
خون کس یارب نگیرد دامنت
گر چه در خون ناپشیمانی هنوز
جور کردی سالها چون کافران
بهر رحمت نامسلمانی هنوز
ما ز گریه چون نمک بگداختیم
تو به خنده شکرستانی هنوز
جان ز بند کالبد آزاد گشت
دل به گیسوی تو زندانی هنوز
پیری و شاهد پرستی ناخوش است
خسروا، تا کی پریشانی هنوز
دردها دادی و درمانی هنوز
آشکارا سینه ام بشکافتی
همچنان در سینه پنهانی هنوز
ملک دل کردی خراب از تیغ کین
واندر این ویرانه سلطانی هنوز
هر دو عالم قیمت خود گفته ای
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز
خون کس یارب نگیرد دامنت
گر چه در خون ناپشیمانی هنوز
جور کردی سالها چون کافران
بهر رحمت نامسلمانی هنوز
ما ز گریه چون نمک بگداختیم
تو به خنده شکرستانی هنوز
جان ز بند کالبد آزاد گشت
دل به گیسوی تو زندانی هنوز
پیری و شاهد پرستی ناخوش است
خسروا، تا کی پریشانی هنوز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.