هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و غنایی، بیانگر احساسات شاعر نسبت به عشق الهی و دوری از ظواهر دنیوی است. شاعر از نماز و عبادت ظاهری بدون حضور قلب گریزان است و به جای آن، عشق حقیقی و نیاز درونی را میستاید. او از درد عشق و هجران مینالد و به لطف خداوند امید بسته است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عشق الهی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
شمارهٔ ۱۱۲۷
کجا بود من مدهوش را حضور نماز!
که کنج کعبه ز دیر مغان ندانم باز
مرا مخوان به نماز،ای امام و وعظ مگوی
که از نیاز نمی باشدم حضور نماز
چو صوفی از می صافی نمی کند پرهیز
مباش منکر دردی کشان شاهد باز
بسان مطرف مفلس نوای سوختگان
چو بلبل سحری می کند سماع آغاز
اگر چه عود توام، هر نفس بخواهی سوخت
مرا ز ساز چه می افگنی؟ بسوز و بساز
بدان طمع که کند مرغ وصل خوبان صید
دو دیده ام شده از شام تا سحرگه باز
خیال زلف دراز تو گر نگیرد دست
که برسر آرد ازین ظلمتم شبان دراز
تو در تنعم و نازی، ز ما کی اندیشی؟
که ناز ما به نیاز است و نازش تو به ناز
اگر ز خط تو چون موی سر بگردانم
ببند و چون سر زلفم بر آفتاب انداز
امید بنده مسکین به هیچ واثق نیست
مگر به لطف خداوندگار بنده نواز
گذشت شعر ز شعری و شورش از گردون
چرا که از پی آوازه می رود آواز
خرد مجوی ز خسرو که اهل معنی را
نظر به عشق حقیقت، بود نه عقل مجاز
که کنج کعبه ز دیر مغان ندانم باز
مرا مخوان به نماز،ای امام و وعظ مگوی
که از نیاز نمی باشدم حضور نماز
چو صوفی از می صافی نمی کند پرهیز
مباش منکر دردی کشان شاهد باز
بسان مطرف مفلس نوای سوختگان
چو بلبل سحری می کند سماع آغاز
اگر چه عود توام، هر نفس بخواهی سوخت
مرا ز ساز چه می افگنی؟ بسوز و بساز
بدان طمع که کند مرغ وصل خوبان صید
دو دیده ام شده از شام تا سحرگه باز
خیال زلف دراز تو گر نگیرد دست
که برسر آرد ازین ظلمتم شبان دراز
تو در تنعم و نازی، ز ما کی اندیشی؟
که ناز ما به نیاز است و نازش تو به ناز
اگر ز خط تو چون موی سر بگردانم
ببند و چون سر زلفم بر آفتاب انداز
امید بنده مسکین به هیچ واثق نیست
مگر به لطف خداوندگار بنده نواز
گذشت شعر ز شعری و شورش از گردون
چرا که از پی آوازه می رود آواز
خرد مجوی ز خسرو که اهل معنی را
نظر به عشق حقیقت، بود نه عقل مجاز
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.