هوش مصنوعی: این متن شعری است که بیانگر درد فراق و عشق نافرجام است. شاعر از دوری معشوق و رنج‌های ناشی از آن می‌نالد و با تصاویر شعری مانند سوختن دل و دیوانگی از اشتیاق، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، او از جفاهای معشوق و ناملایمات روزگار شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۱۴۵

دل من چون شود دور از وثاقش
که ماند آویخته ز ابروی طاقش

عجب سیاره ای دارد دل من
که می سوزد جهانی ز احتراقش

هزارم دیده باید گاه جولانش
که بندم فرش در راه براقش

مکن ضایع، طبیبا، مرهم خویش
که خوش می سوزم از داغ فراقش

گزیده شد دلم از جان که جانش
سگ دیوانه شد در اشتیاقش

کجا با چون تو سیمین ساق ماند
درخت گل که پر خار است ساقش

جفاهای ترا گردان کند چرخ
نرنجی جان خسرو از نفاقش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.