هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و شیفتگی خود به معشوق با چهره‌ای مانند یاسمن سخن می‌گوید، اما از فتنه‌انگیزی و کمین او نیز هراس دارد. او از زیبایی و نازکی معشوق و تأثیرات عشق بر خود می‌گوید و در نهایت اظهار می‌کند که حتی یک نگاه معشوق می‌تواند دل را به باد دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فتنه و کمین نیاز به درک عمیق‌تری از روابط انسانی دارد.

شمارهٔ ۱۱۷۴

خواهم که سیر بینم روی چو یاسمینش
لیک آفتی ست فتنه، می ترسم از کمینش

بسیار زهد و توبه باطل شد از لبانش
فتنه ست آنکه گه گه بینند شرمگینش

دل رفت و روزها شد کز وی خبر نیامد
ای دور مانده چونی در زلف عنبرینش

طاقت ندارد آن رخ از نازکی نفس را
ای باد تند مگذر بر برگ یاسمینش

ای جامه دار، ازینسان چستش مبند یکتا
کز بخیه نقش گیرد اندام نازنینش

باری به تیغ راندن آن ساعدش ببینم
خیز، ای رقیب بدخو، بر مال آستینش

گویند شادمان شو شستی، ز غمزه او
من پشتیی که دارم کایمن شوم ز کینش؟

من خود ز بهر خوبی بر روی او نیارم
لیکن تو گفت بشنو، بدخو مکن چنینش

خسرو، به یک نظاره دل را به باد دادی
گر جان به کارت آید بار دگر مبینش
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.