هوش مصنوعی:
شاعر از نسیم میخواهد که پیام عشق و ارادت او را به معشوق برساند. او از درد فراق و عشق سخن میگوید و از نشانههای عشق مانند خون دل و داغ عاشقی یاد میکند. شاعر همچنین به قدرت کلام و قلم در رساندن پیام اشاره دارد و از معشوق میخواهد که به او توجه کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۱۸۲
گر، ای نسیم، ترا ره دهنده در حرمش
ببوسی از من خاکی نشانه قدمش
بخوان به حضرت او زینهار از سر سوز
تحیتی که نوشتم، همه به خون رقمش
ز بعد عرض تحیت اگر به ما برسد
غریب تا نشماری ز غایت کرمش
میان دلبر و دل حاجت رسالت نیست
ولیک هم بنوشتیم ماجرای غمش
به تشنگان بیابان بحر باز رسان
که آب خضر نیابی ز رشحه قلمش
طراز زر نبود زیب جامه عشاق
بر آستین بود از داغ عاشقی علمش
ز خون دیده خسرو عجب مدار که خلق
به جای نقل جگر می دهند دمبدمش
ببوسی از من خاکی نشانه قدمش
بخوان به حضرت او زینهار از سر سوز
تحیتی که نوشتم، همه به خون رقمش
ز بعد عرض تحیت اگر به ما برسد
غریب تا نشماری ز غایت کرمش
میان دلبر و دل حاجت رسالت نیست
ولیک هم بنوشتیم ماجرای غمش
به تشنگان بیابان بحر باز رسان
که آب خضر نیابی ز رشحه قلمش
طراز زر نبود زیب جامه عشاق
بر آستین بود از داغ عاشقی علمش
ز خون دیده خسرو عجب مدار که خلق
به جای نقل جگر می دهند دمبدمش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.