هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عاشقی است که از ستم و بیتوجهی معشوق خود رنج می‌برد. شاعر از غم‌های بی‌پایان، ناامیدی از رسیدن به معشوق، و وابستگی شدید به او سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به بی‌فایده بودن زهد بدون اعتماد به کرم معشوق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارند.

شمارهٔ ۱۱۸۳

ستمگری که دلم شاد نیست جز به غمش
به خامه راست نیاید شکایت ستمش

هزار ناوک غمزه زده ست بر دل من
که هیچ آه ز من بر نیامد از المش

اگر ز دست اجل چند گه امان یابم
به خاک پاش که سر بر ندارم از قدمش

هزار نامه نوشتم به خون دیده، ولی
به این دیار نیامد کبوتر حرمش

کسی که دیدن رخسار او هوس دارد
دگر خلاص نیابد ز زلف خم به خمش

مباشری که به کنج فراق می نوشد
سفال باده نماید به چشم جام جمش

اگر به زهد شوی شهره جهان، خسرو
چه سود تا نکنی اعتماد بر کرمش؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.