هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و جفای معشوق می‌نالد و از صبر و ایمان خود در برابر این عشق ناگوار سخن می‌گوید. او از معشوق می‌خواهد که شیوه‌های سختگیرانه‌اش را کنار بگذارد و به او رحم کند. همچنین، شاعر به تاثیر عمیق عشق بر ایمان و دل خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عشقی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است مناسب نباشد. همچنین، برخی اشارات به مفاهیم تصوف و ایمان نیاز به درک بالاتری از زندگی و عواطف انسانی دارد.

شمارهٔ ۱۲۰۰

گه گه نظری باز مدار از من درویش
چون منعم بخشنده به در یوزه درویش

ما را دل صد پاره و لعلت نمک آلود
مشمار که تا روز اجل به شود این ریش

حسن تو فزون باد و جفای تو فزون تر
تا درد دل خسته من کم نشود بیش

جانا، مکش اکنونم ازان شیوه که دانی
کان صبر نمانده ست که می کردم ازین پیش

خوش باش که آن غمزه خون ریز تو ما را
چندان نگزارد که گشایی تو سر کیش

ایمن ز خیال تو نیم با همه پرسش
قصاب نه از مهر کند تربیت میش

ساقی منگر توبه، قدح بر سر من ریز
تا غرقه شود این خرد مصلحت اندیش

ایمان من اندر شکن زلف بتان شد
کافر کندم دل که اگر گردم ازین کیش

ای آن که زنی طعنه به خسرو ز پی عشق
تو فارغی از درد که من خوردم ازین نیش
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.