هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و جدایی می‌نالد و از اسارت دل خود در هوای معشوق سخن می‌گوید. او از بی‌وفایی دل خود شکایت دارد و آرزوی دیدار یار را دارد. همچنین، شاعر از تنهایی و بی‌پناهی خود می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۲۰۳

هر کس نشسته شاد به کام و هوای خویش
بی چاره من اسیر دل مبتلای خویش

هم جان درون این دل و هم دوست، وه که من
خونابها خورم ز دل بی وفای خویش

فرداست ار به بنده جدایی، دلا، بیا
کامروز نوحه ای بکنم از برای خویش

تا من از آن دل شدم و دل ازان دوست
این جان من کیای من و من کیای خویش

من در هوای یار برم پی که بر پرم؟
پرنده به ز من که پرد در هوای خویش

یک تن چو صد نمی شود از بهر دیدنت
صد جا خیال خویش نشانم به جای خویش

جانا، رسم به کوی تو من آن کبوترم
کاید به میهمانی شاهین به پای خویش

بارنده بر تو ناوک آه و منت ز ره
بافم ز آب دیده ز باد دعای خویش

خسرو ز خویش بهر تو بیگانه شد، چنانک
گویی که هیچ گاه نبود آشنای خویش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.