هوش مصنوعی:
این شعر از درد عشق و هجران سخن میگوید. شاعر از رنجهای عاطفی، بیقراری دل، و سنگینی جفای معشوق شکایت دارد. او احساس تنهایی و بیپناهی میکند و تنها شاهنشاه عادل را درککننده حال خود میداند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق و رنجهای عشقی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۱۲۵۵
ز دستم شد عنان دل، چه داند کس که من چونم؟
درین تیمار بی حاصل چه داند کس که من چونم؟
من و شبها و نقش او که بر وی فتنه شد جانم
همه روزم بدو مایل، چه داند کس که من چونم؟
زند هر دم ز بدخویی مرا سنگ جفا بر جان
از آن بدخوی سنگین دل، چه داند کس که من چونم
شب حامل برای من بزاید هر زمان دردی
ز درد این شب حامل، چه داند کس که من چونم؟
جدا شد کاروان صبر و راه هجر بی پایان
چو دور افتادم از منزل، چه داند کس که من چونم؟
مرا خر در خلاب افتاد و از آب دو چشم خود
چو کس را نیست پا در گل، چه داند کس که من چونم؟
چو کس را دیده بینش نمی بینم که من بیند
به جز شاهنشه عادل، چه داند کس که من چونم؟
درین تیمار بی حاصل چه داند کس که من چونم؟
من و شبها و نقش او که بر وی فتنه شد جانم
همه روزم بدو مایل، چه داند کس که من چونم؟
زند هر دم ز بدخویی مرا سنگ جفا بر جان
از آن بدخوی سنگین دل، چه داند کس که من چونم
شب حامل برای من بزاید هر زمان دردی
ز درد این شب حامل، چه داند کس که من چونم؟
جدا شد کاروان صبر و راه هجر بی پایان
چو دور افتادم از منزل، چه داند کس که من چونم؟
مرا خر در خلاب افتاد و از آب دو چشم خود
چو کس را نیست پا در گل، چه داند کس که من چونم؟
چو کس را دیده بینش نمی بینم که من بیند
به جز شاهنشه عادل، چه داند کس که من چونم؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.