هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج شاعر از عشق نافرجام و جفای معشوق است. شاعر از اشکهای بیپایان، بدنامی، پشیمانی و آرزوی فداکاری برای معشوق میگوید. همچنین، او از بیتفاوتی معشوق به دردهایش و تضاد بین گفتار و رفتار معشوق شکایت دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه، دردهای عاطفی و اشارات به مرگ و فداکاری است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند بدنامی و جفا نیاز به بلوغ عاطفی برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۱۲۶۲
در دیده چه کار آید؟ این اشک چو بارانم
بر دیده اگر، جانا، سروی چو تو بنشانم
خود را به سر کویت بدنام ابد کردم
از هر چه جز این کردم، از کرده پشیمانم
جانم به فدات آن دم کز بعد دو سه بوسه
گویم که یکی دیگر گویی تو که نتوانم
از تیغ جفایم کش بی هیچ دیت، زیرا
زین بیش نمی ارزد در نرخ وفا جانم
گر با تو غمی گویم، در خواب کنی خود را
این درد دل است آخر، افسانه نمی خوانم
تو نام کرم گیری من جور و ستم خوانم
گر چه به زبان گویی، من نام تو می دانم
جانی دگرم باید شکرانه فرمانت
آن لحظه که در کشتن آید ز تو فرمانم
چاک دلم، ای محرم، چون دوخت نمی دانی
ضایع چه کنی رشته در چاک گریبانم؟
عشق بت و بیم جان این نقد به کف تا کی؟
خسرو، به غزل بر گو تا دست برافشانم
بر دیده اگر، جانا، سروی چو تو بنشانم
خود را به سر کویت بدنام ابد کردم
از هر چه جز این کردم، از کرده پشیمانم
جانم به فدات آن دم کز بعد دو سه بوسه
گویم که یکی دیگر گویی تو که نتوانم
از تیغ جفایم کش بی هیچ دیت، زیرا
زین بیش نمی ارزد در نرخ وفا جانم
گر با تو غمی گویم، در خواب کنی خود را
این درد دل است آخر، افسانه نمی خوانم
تو نام کرم گیری من جور و ستم خوانم
گر چه به زبان گویی، من نام تو می دانم
جانی دگرم باید شکرانه فرمانت
آن لحظه که در کشتن آید ز تو فرمانم
چاک دلم، ای محرم، چون دوخت نمی دانی
ضایع چه کنی رشته در چاک گریبانم؟
عشق بت و بیم جان این نقد به کف تا کی؟
خسرو، به غزل بر گو تا دست برافشانم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.