۲۳۸ بار خوانده شده
آن نرگس پر ناز و جفا را ز که دانیم؟
وان غمزه بی مهر و وفا را ز که دانیم؟
گر یار جفا کرد، گنه بر دل ریش است
ای خلق جفاگوی شما را ز که دانیم؟
مردم ز پی کشتن آن زلف تو جنبند
ای خرمن گل باد صبا را ز که دانیم؟
هر شب که بود ماه که بر بام برآید
آن شعمره انگشت نمارا ز که دانیم؟
گفتی که به دل راز که داری تو، درین دل
آخر خبرت نیست که ما راز که دانیم؟
دیوانگی خسرو از اندیشه شد آخر
آن سلسله زلف دو تا را ز که دانیم؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
وان غمزه بی مهر و وفا را ز که دانیم؟
گر یار جفا کرد، گنه بر دل ریش است
ای خلق جفاگوی شما را ز که دانیم؟
مردم ز پی کشتن آن زلف تو جنبند
ای خرمن گل باد صبا را ز که دانیم؟
هر شب که بود ماه که بر بام برآید
آن شعمره انگشت نمارا ز که دانیم؟
گفتی که به دل راز که داری تو، درین دل
آخر خبرت نیست که ما راز که دانیم؟
دیوانگی خسرو از اندیشه شد آخر
آن سلسله زلف دو تا را ز که دانیم؟
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.