۲۲۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۶۶

ما از هوس روی بتان باز نیاییم
تیغ است حد ما به زبان باز نیاییم

گر تیر زنی به جگر، ای یار کمان کش
تیریم که رفته ز کمان باز نیاییم

مردانه نهادیم چو پا بر سر کویت
گر سر برود، از سر آن باز نیاییم

باز آمدن از مهر جوانان نتوانیم
لیک ازچو تویی چون بتوان باز نیاییم

باز آمدن از عشق توان، ماند اگر دل
لیکن ز پی ماندن جان باز نیاییم

راندیم چنان بی تو زعالم کاجل و عمر
گر هر دو بگیرند عنان، باز نیاییم

یادش دهی، ای باد، ز ما گاهی، اگر ما
در خدمت آن سرو روان باز نیاییم

پیدا نفس امروز زند گرچه که خسرو
زینها چه شود، گر به نهان باز نیاییم؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.