هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد هجران و عشق نافرجام مینالد و از این که راهی برای رسیدن به معشوق و درمان دلپریشان خود نمییابد، شکایت میکند. او از سرزنشهای دیگران، خوابهای پریشان و سحر چشمان معشوق میگوید و در نهایت، درماندگی خود را در برابر این عشق بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانهی عمیق و غمگین است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۲۷۲
گمراه شدم، ره سوی جانان ز که پرسم؟
وز هجر بمردم، خبر جان ز که پرسم؟
از سرزنش مرده دلان جان به لب آمد
داروی دل زار پریشان ز که پرسم؟
خواب اجلم در سر و من مست خیالت
تعبیر چنین خواب پریشان ز که پرسم؟
کشت آن لب سر سبز مرا، گو ز من او را
کای خضر، ره چشمه حیوان ز که پرسم؟
ای رایت حسن تو روان کشتن عشاق
در آدمیان فتوی قربان ز که پرسم؟
یک درد تو گردد دو، گرم زانکه نپرسی
این درد که را گویم و درمان ز که پرسم؟
برد از دل من نقش بتان سحر دو چشمت
سحری که تو از دل بروی آن ز که پرسم؟
خواهم که کشم پیش دو بادام تو خود را
سلطان دو به یک مرتبه، فرمان ز که پرسم؟
دادند نشان دل خسرو سوی چشمت
مست است چو آن نرگس فتان، ز که پرسم؟
وز هجر بمردم، خبر جان ز که پرسم؟
از سرزنش مرده دلان جان به لب آمد
داروی دل زار پریشان ز که پرسم؟
خواب اجلم در سر و من مست خیالت
تعبیر چنین خواب پریشان ز که پرسم؟
کشت آن لب سر سبز مرا، گو ز من او را
کای خضر، ره چشمه حیوان ز که پرسم؟
ای رایت حسن تو روان کشتن عشاق
در آدمیان فتوی قربان ز که پرسم؟
یک درد تو گردد دو، گرم زانکه نپرسی
این درد که را گویم و درمان ز که پرسم؟
برد از دل من نقش بتان سحر دو چشمت
سحری که تو از دل بروی آن ز که پرسم؟
خواهم که کشم پیش دو بادام تو خود را
سلطان دو به یک مرتبه، فرمان ز که پرسم؟
دادند نشان دل خسرو سوی چشمت
مست است چو آن نرگس فتان، ز که پرسم؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.