۲۱۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۷۵

زین پای ادب نیست که در کوی تو آیم
سازم ز دو دیده قدم و سوی تو آیم

ای کاش شوم زودتری خاک که باری
با باد شرم همره و پهلوی تو آیم

در کوی تو گمره شوم از بوی تو با آنک
آنجا همه زان رهبری بوی تو آیم

خورشیدی و من ذره، کنم بی سر و پا رقص
آن لحظه که در جلوه گه روی تو آیم

گفتی که سیاست کنمت، کی بود آن تا
گل بسته و آراسته در کوی تو آیم

گفتی که برو جان ببر از من، چه روم چون
هر جا که روم بسته به یک موی تو آیم

پرسی غم خسرو ز پی شرح، زبان کو
چون پیش نمکدان سخنگوی تو آیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.