هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و هجران معشوق خود مینالد و از بیقراری، پریشانی و نداشتن محرم راز شکایت میکند. او ابراز میکند که دل به معشوق سپرده اما غمش را نمیخورد و تنها تمنای جمال معشوق را دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۱۲۹۰
ز عشقت بیقرارم، با که گویم؟
ز هجرت خوار و زارم، با که گویم؟
نمی پرسی ز احوالم که چونی
پریشان روزگارم، با که گویم؟
همی خواهم که بفرستم سلامی
چو یک محرم ندارم، با که گویم؟
نه یک محرم که راز دل توان گفت
فراوان راز دارم، با که گویم؟
دلم بردی، غم کارم نخوردی
خراب است روزگارم، با که گویم؟
ندارد جز تمنای تو خسرو
جمالت دوست دارم، با که گویم؟
ز هجرت خوار و زارم، با که گویم؟
نمی پرسی ز احوالم که چونی
پریشان روزگارم، با که گویم؟
همی خواهم که بفرستم سلامی
چو یک محرم ندارم، با که گویم؟
نه یک محرم که راز دل توان گفت
فراوان راز دارم، با که گویم؟
دلم بردی، غم کارم نخوردی
خراب است روزگارم، با که گویم؟
ندارد جز تمنای تو خسرو
جمالت دوست دارم، با که گویم؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.