۲۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۹۰

ز عشقت بیقرارم، با که گویم؟
ز هجرت خوار و زارم، با که گویم؟

نمی پرسی ز احوالم که چونی
پریشان روزگارم، با که گویم؟

همی خواهم که بفرستم سلامی
چو یک محرم ندارم، با که گویم؟

نه یک محرم که راز دل توان گفت
فراوان راز دارم، با که گویم؟

دلم بردی، غم کارم نخوردی
خراب است روزگارم، با که گویم؟

ندارد جز تمنای تو خسرو
جمالت دوست دارم، با که گویم؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.