هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و اشتیاق خود به معشوق سخن می‌گوید. او از دیدن پنهانی معشوق، غم‌ها و آرزوهایش می‌گوید و امیدوار است روزی بتواند بدون دغدغه به دیدار معشوق برسد. شاعر همچنین از حسرت‌های طولانی عمر خود و دشواری‌های راه عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و حسرت‌هایی است که درک آن‌ها برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان شعر کلاسیک ممکن است برای گروه سنی پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۱۲۹۱

نهانی چند سوی یار بینم
نهان دارم غم و آزار بینم

ز صد جانب نظر دزدم که یک ره
به دزدی سوی آن عیار بینم

گهی تنهاش خواهم یافت، یارب
که بی اندیشه آن رخسار بینم

چنین هم هیچگه باشد، خدایا؟
که سیر آن روی چون گلنار بینم

همه عمرم در این حسرت به سر شد
که رویش بینم و بسیار بینم

تماشا حیف باشد بی رخ دوست
که جانان نبود و گلزار بینم

به روی گل توان دیدن چمن را
چو گل نبود چه بینم، خار بینم؟

رو، ای رضوان، تو دانی و بهشتت
مرا بگذار تا دیدار بینم

ز غم شب می نخسپم، باشد آن روز
که بخت خویش را بیدار بینم

فرو گویم به چشمت قصه خویش
اگر آن مست را هشیار بینم

چنین کافتاد خسرو در ره عشق
ره بیرون شدن دشوار بینم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.