هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و وابستگی شدید به معشوق سخن میگوید. او از درد هجران و اسارت در قید مهر معشوق مینالد و از رفیقان میخواهد که او را نجات دهند. همچنین، از ناشنیده ماندن نالههایش و ترس از پایان عمرش در حسرت دوری معشوق میگوید.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و غمانگیز است که درک آنها ممکن است برای سنین پایینتر دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و حسرت ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۲۹۵
بیا، جانا، که جانت را بمیرم
وگر میرم به جان منت پذیرم
خلاص من بجویید، ای رفیقان
که من در قید مهر او اسیرم
نظر گفتند داری با فقیران
من مسکین نه آخر هم فقیرم
نمی آید به گوشت ناله من
که گوش چرخ کر گشت از نفیرم
همی ترسم سرآید عمر خسرو
به درد هجر از حسرت بمیرم
وگر میرم به جان منت پذیرم
خلاص من بجویید، ای رفیقان
که من در قید مهر او اسیرم
نظر گفتند داری با فقیران
من مسکین نه آخر هم فقیرم
نمی آید به گوشت ناله من
که گوش چرخ کر گشت از نفیرم
همی ترسم سرآید عمر خسرو
به درد هجر از حسرت بمیرم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.