هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حال و هوای عاشقانه و دل‌سوخته‌ای است که در آن شاعر از عشق، بی‌قراری، و فداکاری سخن می‌گوید. او خود و یارانش را سوختگان راه عشق، رسوا شدگان کوی یار، و بی‌قراران دل‌سوخته می‌داند. شاعر از مستی و خمار عشق می‌گوید و تأکید می‌کند که برای عشق، حتی از تیغ و خار راه نیز نمی‌هراسد. او عشق را بالاتر از بهشت و حوران می‌داند و حاضر است جان خود را فدای یک نگاه کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به مستی و عشق ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشد.

شمارهٔ ۱۲۹۸

ما دلشدگان بیقراریم
ما سوختگان خام کاریم

آتش زدگان سوز عشقیم
رسوا شدگان کوی یاریم

بودیم خراب ساقیی دوش
امروز هم اندر آن خماریم

این کاسه سر سبوی می راست
زیرا سر مصلحت نداریم

از خار ره بتان چه باک است؟
گر تیغ زنند، سرنخاریم

ای ترک، چه جای زحمت اینجا
تو تیر بزن، که ما شکاریم

جانی ست فدای یک نظاره
نه در هوس لب و کناریم

جنت طلبا، تو دانی و حور
با شاهد خود نمی گذاریم

ما خاک رهیم همچو خسرو
وز کوی بتان به یادگاریم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.