هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فداکاری سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حاضر است برای دیدار معشوق و وصال او جان خود را فدا کند. او از رنج‌های عشق و حسادت به دیگران می‌گوید و خود را آماده‌ی مرگ در راه معشوق می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌های مستقیم به مرگ و فداکاری نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۳۱۱

اینک به کوی یار خود من بهر مردن می روم
با من که خواهد آمدن، بر جان سپردن می روم

من می روم تا بنگرم، چند است کشته بر درش
خود را میان کشتگان بهر شمردن می روم

چون دیگران می می خورند از ساغر وصل تو،من
زین غصه سوی میکده خونابه خوردن می روم

میدان وصلت، ای پسر، جان می دهند، گو می برند
من نیز از سر خاستم، چون گوی بردن می روم

بر کشتن خسرو مگر دارد شه من آرزو
جان بر کف اکنون بر درش من بهر مردن می روم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.