هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق شدید به معشوق سخن می‌گوید. او از نگاه‌های معشوق، دوری از وفا، درد عشق و بیماری پنهان ناشی از نرگس جادویی معشوق می‌نالد. شاعر حتی حاضر است به جای هر موی معشوق، خود را فدا کند و خاکی را که زلف معشوق بر آن گذشته ببوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و استعاره‌های ادبی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند درد عشق و فداکاری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۳۱۳

بسیار خواهم از نظر تا روی او یکسو کنم
می خواست چشمم سوی او، از چه دگر سو رو کنم

گر می ندانم کز وفا دور است خوی نازکت
این چشم خون پالای را در چشم آن بدخو کنم

در چار سوی آرزو کاری ست با رویت مرا
رو سوی من کن یک زمان تا کار خود یکسو کنم

پهلو کنم از غم که او بشکست پهلوی مرا
من خود سگم گر فی المثل، شیرم ز غم پهلو کنم

بیماریی دارم نهان زان نرگس جادوی تو
دردم زیادت می شود هر چند می دارو کنم

چون نگذارند زلف تو بویی، به جایش جا کنم
هر جا که زلفت بگذرد، خاک زمین را بو کنم

خسرو همه تن موی شد در آرزوی روی تو
یک مویت از سر کم شود، این را به جای او کنم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.