هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و وفاداری بی‌قید و شرط به معشوق است. شاعر با وجود تمام رنج‌ها و محرومیت‌ها، همچنان به عشق خود پایبند است و حتی با کمترین توجهات معشوق نیز خوشحال می‌شود. او از جور و بیدادی که می‌کشد شکایتی ندارد و در هر حالتی، حتی در سخت‌ترین شرایط، عشق خود را حفظ می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و محرومیت ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۳۲۴

گر گلی ندهی ز باغ خود به خاری هم خوشیم
ور کناری و لبی ندهی به باری هم خوشیم

گر چه هر شب جز جگرخواری بفرماید خیال
باری اندر ملک این سلطان به کاری هم خوشیم

چون عنان دولتت نه حد دست آویز ماست
در گذرگاه سمندت با غباری هم خوشیم

باده وصلت گوارا باد هر کس را کنون
ما قدح ناخورده با رنج خماری هم خوشیم

روی زرد ما و سنگ آستانت روز و شب
این زر ار نقدی نیرزد، با عیاری هم خوشیم

دردهای کهنه داریم از تو در دل یادگار
گر تو ناری یاد ما، با یادگاری هم خوشیم

گر میان عاقلان سنگی نداریم از خرد
در ره دیوانگان با سنگساری هم خوشیم

چون به گاه آمدن در دم به بند رفتنی
تا هنوز اندر رهی، با انتظاری هم خوشیم

گر چه جان خسرو از بیداد تو بر لب رسید
جور یاران را شکایت نیست، باری هم خوشیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.