هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان عشق و اشتیاق خود به معشوق (جانان) می‌پردازد. او از نسیم می‌خواهد که پیامش را به معشوق برساند و از دوری و ناپیدایی او شکوه می‌کند. شاعر از اشک‌های بی‌پایان خود می‌گوید و از اینکه معشوق از حال بیمارش نمی‌پرسد، گلایه دارد. او حاضر است جان خود را در راه معشوق فدا کند و حتی سگ کوی معشوق را برتر از بهشت می‌داند. در پایان، شاعر از گناهان خود آگاه است و از خداوند طلب عفو و بخشش می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند گناه و طلب بخشش نیاز به درک بالاتری از زندگی و روابط انسانی دارد.

شمارهٔ ۱۳۲۹

گر گذر افتد ترا در کوی جانان، ای نسیم
خدمت من عرضه کن در خدمت یار قدیم

طور هستی را حجاب دیده بینا مساز
تا جواب لن ترانی نشنوی همچون کلیم

سیل اشکم از جنابش کی رود هر جانبی؟
سائلی کی روی بر تابد ز درگاه کریم؟

شد دلم بیمار چشم ناتوان او و هیچ
آن طبیب ما نمی پرسد ز احوال سقیم

گر صبا آرد نسیمی از تو بر خاک رهش
جان بر افشانم روان و منتی دارم عظیم

از درش، زاهد، به باغ جنتم دعوت مکن
سر فرو نارد سگ کویش به جنات نعیم

بس بدیها کرده ام، یا رب، طفیل نیکوان
عفو فرما، هر چه خسرو کرد از لطف عمیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.