هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق شدید به معشوقه‌ای با رخساری گلنار و مژگانی گهربار سخن می‌گوید. او از درد فراق و غم عشق می‌نالد و توصیف می‌کند که چگونه این عشق باعث سوزش دل و تاریکی آسمان می‌شود. شاعر حتی حاضر است به خواست معشوق، جفا را تحمل کند و با غم همدست شود. در نهایت، او عشق خود را به معشوقه به عنوان قبله جانش می‌ستاید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسات شدید است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، فهم آن را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌سازد.

شمارهٔ ۱۳۳۰

هر شبی چون یاد آن رخسار گلناری کنم
تا به وقت صبح از مژگان گهرباری کنم

گاه از تف دهان دامن بسوزم زهد را
گه ز دود سینه سقف آسمان تاری کنم

تیر مژگانش به جانم تا رسید از نوک آه
زخمها هر صبح در نه طاق زنگاری کنم

گر تمنای جفای او به خونریزم بود
شحنه غم را به خون خویش هم یاری کنم

ضربت غم می خورم سلطانی آسا تا به کی
قبله جان روی آن رخسار گلناری کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.