هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق عمیق و دردناک سخن می‌گوید. شاعر از عشقی پنهان ولی آشکار در چهره می‌گوید، از جان‌فشانی و انتظار برای معشوق، از غم‌های انباشته و اشک‌های بی‌پایان. او از دل‌هایی می‌گوید که در بازار غم ارزان فروخته می‌شوند و از عشقی که مرگ را آسان می‌کند. در نهایت، شاعر از تسلیم دل و جان به خیال معشوق و نگهبانی از این عشق مانند دزد بر کالا سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و گاه دردناک است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و غم‌های شدید ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۳۳۳

منزل عشقت که من پوشیده در جان می کنم
رخ گواهی می دهد، هر چند پنهان می کنم

جان که بند رفتن است و ماندنش از بهر آنست
کز کمانت هر زمان من وعده پیکان می کنم

توشه جانم گران گشت از برای آن جهان
بس که غمهایت ذخیره از پی آن می کنم

گفتیم «خاک درم بهر چه می داری به چشم؟»
گریه چشمم را جراحت کرد، درمان می کنم!

دیده ببرید این زمان از دیدن غمهای تو
هر کجا شینم، دل خلقی پریشان می کنم

غمزه می زد، گفتمش «چون عاشقان جان می کنند
چیست آن، گفتا «برایشان مردن آسان می کنم

ای که دل ها می ستد از خلق، گفتم «این چراست؟»
گفت، «در بازار غم نرخ دل ارزان می کنم »

جان و دل دادم خیالش را، کجا ماند به جا
خسروا، چون دزد بر کالا نگهبان می کنم؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.