هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به یادآوری لحظات عاشقانه و مستی از وصال معشوق میپردازد و از دوری و فراموشی شکوه میکند. او از روزهای خوشی میگوید که در کنار معشوق بوده و از عطر زلفش لذت میبرده است. همچنین، به یادآوری حقشناسی و وفاداری اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۱۳۴۰
یاد باد آن کز لبش هر لحظه جامی داشتم
وز می وصلش به نو هر روز جامی داشتم
مست آن ذوقم که در دور خمار چشم او
زان لب یاقوت گون عیش مدامی داشتم
آخر، ای جان، یاد کن یک شب ز دور افتادگان
روزی آخر با تو من حق سلامی داشتم
روزها می خواهم آن شب کز عبیر زلف او
چون نسیم صبحدم مشکین مشامی داشتم
این سرافرازی کجا یابم من کوتاه دست؟
کز هواداری سرو خوش خرامی داشتم
یاد خسرو گر فراموشت ز نام و ننگ شد
این قدر باری بگو «وقتی غلامی داشتم »
وز می وصلش به نو هر روز جامی داشتم
مست آن ذوقم که در دور خمار چشم او
زان لب یاقوت گون عیش مدامی داشتم
آخر، ای جان، یاد کن یک شب ز دور افتادگان
روزی آخر با تو من حق سلامی داشتم
روزها می خواهم آن شب کز عبیر زلف او
چون نسیم صبحدم مشکین مشامی داشتم
این سرافرازی کجا یابم من کوتاه دست؟
کز هواداری سرو خوش خرامی داشتم
یاد خسرو گر فراموشت ز نام و ننگ شد
این قدر باری بگو «وقتی غلامی داشتم »
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.