هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و هجران می‌نالد و از معشوق خود می‌خواهد که به او توجه کند. او از بی‌قراری، اشتیاق و ناتوانی در تحمل دوری می‌گوید و خود را مانند پروانه‌ای می‌داند که به سوی شمع معشوق می‌شتابد. شاعر با بیان احساسات عمیق عاشقانه، التماس و نیاز خود را به دیدار معشوق نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاطفی عمیق و اصطلاحات ادبی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، مضامین عاشقانه و احساسی آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۱۳۵۹

سوی من بین که ز هجرت به گداز آمده ام
روی بنمای که پیشت به نیاز آمده ام

به سر زلف درازت کششی داشتمی
زان کشش به شبهای دراز آمده ام

از تو رفتم، چه کنم صبر چو نتوانستم
اینک آشفته و عاجز شده باز آمده ام

گر در ابروی تو بینم من مدهوش، مرنج
چه کنم، مست به محراب نماز آمده ام؟

دل من جان به تو بخشید و منم پروانه
وز پی سوختن شمع طراز آمده ام

خسروم، از چو منی دور مکن چشم که من
خاک درگاه شه بنده نواز آمده ام
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.