هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دلدادگی خود به معشوقه‌ای زیبا و دلربا سخن می‌گوید. او با توصیف زیبایی‌ها و ویژگی‌های معشوق، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند و از مستی عشق و خدمت به معشوق سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌هایی به می‌نوشی و خمار دارد که نشان‌دهنده‌ی فضای عاشقانه و گاه مستانه‌ی شعر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و اشاره‌هایی به می‌نوشی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامناسب باشد. همچنین، درک عمیق احساسات و مفاهیم ادبی آن نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۳۶۷

مدتی شد که نظر بر رخ یاری دارم
بلبلم، این همه افغان ز بهاری دارم

نازنینی ست که بهرش دل و دین می بازم
خوبرویی ست که با او سرو کاری دارم

مست دلدارم اگر می نبود، ورنه از آنک
ساقی سر و قدی لاله عذاری دارم

هر که پرسید که «تو دل سوی فلانی داری »؟
هیچ منکر نشوم، گویمش «آری دارم »

می روم غاشیه بر دوش غبار آلوده
چه کنم خدمت دیوانه سواری دارم؟

بامدادانش گرفتم که بیا می نوشیم
گفت بگذار بخسپم که خماری دارم »

خسروا، خدمت خوبان کنم از دیده،از آنک
هر چه دارم من بیچاره ز یاری دارم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.