۲۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۷۷

بر جمالت مبتلایم، چون کنم؟
من به عشقت برنیایم، چون کنم؟

لاف عشقت می زنم، جانا، ولی
پس فقیر بینوایم، چون کنم؟

گفتی «از کویم برو، بیگانه باش »
با سگانت آشنایم، چون کنم؟

سر به شاهان در نمی آرد حریف
من که درویش و گدایم، چون کنم؟

روزگاری شد که از لعل لبش
کشته یک مرحبایم، چون کنم؟

خسرو بیچاره می گوید به صدق
«عاشق روی شمایم، چون کنم؟»
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.