هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و درد هجران می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود آگاهی از رنج‌های عشق، باز هم دل به معشوق سپرده است. او از مسلمانان می‌خواهد که او را به دلیل عشقش به معشوق، کافر نپندارند. شاعر همچنین از وفاداری و اطاعت بی‌چون و چرای خود از معشوق سخن می‌گوید و از رنج‌های بی‌پایان عشق شکوه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از اصطلاحات و استعاره‌های ادبی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد هجران و عشق بی‌پایان نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۳۷۹

راز دل پوشیده با جانان برم
درد را در خدمت درمان برم

نیک می دانم که خویش بازگشت
چون برو درد سر هجران برم

ای مسلمانان، نپندارم که من
از چنان کافر دلی ایمان برم

دلبرا، زینسان که دیدم شکل تو
من عجب باشد که از تو جان برم

دادیم تو جان که، جانا دل بده
بنده ام، از جان و دل فرمان برم

دل به موی آویخته پیشت کشم
دزد گردن بسته بر سلطان برم

زلف را از بند خسرو گو که چند
رنج این سودای بی پایان برم؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.