هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و ارادت خود به دوست می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه پیامش را به او می‌رساند، حتی اگر با فداکاری جانش باشد. او از درد فراق و غم دل می‌گوید و آمادگی خود را برای هرگونه فداکاری ابراز می‌دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'کشته ای دل' و 'شمشیر تیز بر کش' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۳۹۰

از دل پیام دارم، بر دوست چون رسانم
آنجا که اوست، باری خود را درون رسانم

آن باد را که آرد از تو پیامم، ای جان
یک جان چه باشد او را، صد جان فزون رسانم

گفتی که «خود مرا کس چون با کسی رساند»
گر در حضور باشی، دانی که چون رسانم

جان می بری ز سینه، وز دل گرانی غم
تو دست خود مرنجان تا من برون رسانم

گیرم جواب ندهی، دشنام گوی باری
تا من بدان تمنا دل را سکون رسانم

آنجا که کشته ای دل، شمشیر تیز بر کش
تا سر نهم هم آنجا، هم خون به خون رسانم

حکم ار کنی به مردن بر دیگران، تو دانی
لیکن اگر به محشر گویی، کنون رسانم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.