هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق و دیوانگی ناشی از آن سخن میگوید. شاعر از درد عشق، جدایی از عقل، و احساس سوزش درونی میگوید. او خود را دیوانهای میداند که از شمع یاد میکند و جهان را به آتش میکشد. همچنین، از نادانی نسبت به فضایل عرب و افتخار به روستای خود سخن میگوید. شاعر از عذاب عشق و سوزش آن مینالد و خود را درگیر احساسات شدید توصیف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعارههای سنگین و مفاهیم فلسفی نیاز به درک بالاتری دارد که مناسب سنین نوجوانی به بالا است.
شمارهٔ ۱۳۹۲
از دست دل بر آنم کز جان خود بشورم
بیرون جهم که باشد خون با گوزن و گورم
دیوانه ام من، ای دل، زان شمع یادم آور
کاتش زنم جهان را، ناگه اگر بشورم
ذوق خرد نجویم کز غم کشان عشقم
فضل عرب ندانم کز روستای غورم
هر مرده از گناهی سوزند و من چه سوزم
از سوز عشق، باری باشد عذاب گورم
زان نور آفتابم بینا و کور هر دم
نیلوفرم ندانم یا بوم روز کورم
من چون زیم که دیدم با خط مورمالش
زو در دل جگر شد سوراخهای مورم
گویند «خسرو آن سو چندین مرو به زاری »
نی خود همی روم من، دل می برد به زورم
بیرون جهم که باشد خون با گوزن و گورم
دیوانه ام من، ای دل، زان شمع یادم آور
کاتش زنم جهان را، ناگه اگر بشورم
ذوق خرد نجویم کز غم کشان عشقم
فضل عرب ندانم کز روستای غورم
هر مرده از گناهی سوزند و من چه سوزم
از سوز عشق، باری باشد عذاب گورم
زان نور آفتابم بینا و کور هر دم
نیلوفرم ندانم یا بوم روز کورم
من چون زیم که دیدم با خط مورمالش
زو در دل جگر شد سوراخهای مورم
گویند «خسرو آن سو چندین مرو به زاری »
نی خود همی روم من، دل می برد به زورم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.