هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق، رنج‌های عاشقی، و وفاداری بی‌قید و شرط به معشوق سخن می‌گوید. او از سختی‌ها و جور زمانه شکایت دارد اما عشقش را فراتر از همه این‌ها می‌داند و حتی با وجود مرگ نیز از عشق دست نمی‌کشد. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم فلسفی مانند رستاخیز و حشر دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند مرگ و رستاخیز ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۳۹۴

کاری چو برنیاید از آه صبح خیزم
تا چند هر زمانی با بخت بر ستیزم

از عزت در تو خواهم کشم به دیده
خاک درت که از وی خاشاک و خس نبیزم

در آرزوی خوابم کت گه گهی ببینم
میرم چنان که هرگز تا حشر برنخیزم

از تیغ جور، جانا، گر خون من بریزی
مهرت ز دل نریزم، گر بر زمین بریزم

بر تیغ کند باید کشتن چو من کسی را
زحمت بود که داری مهمان به تیغ تیزم

از هول رستخیزم، والله، خبر نباشد
پیش آید ار به ناگه در حشر رستخیزم

سوی تو می گریزم آنگه که زنده مانم
بکشد مرا خیالت، گر سوی خود گریزم

بر ماست نظم خسرو ناوک زنی ندانم
کاهوی هندوم من یا اشتر حجیزم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.