هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است. شاعر از جدایی از معشوق، از دست دادن عشق و وفاداری، و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از گذاشتن دل و جان بر سر راه عشق، فراق طولانی، و از دست دادن بخت و گردن‌فرازی می‌نالد. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که دیگر نباید به دنبال وفا باشد، چرا که دوستان وفادار را ترک کرده‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و از دست دادن وفاداری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۳۹۵

رفتیم ما و دل به یکی سو گذاشتیم
جان خراب نیز همان سو گذاشتیم

ماییم و راه دوری و تا باز کی رسد؟
جان و دلی که بر سر آن کو گذاشتیم

بگذاشتیم روی عزیزی که سالها
عمر عزیز خویش بر آن رو گذاشتیم

آن بخت کو که در خم بازو کشیم باز
آن گردنی که از غم بازو گذاشتیم

آن دل که او ز ما سر مویی جدا نبود
آویخته به حلقه آن مو گذاشتیم

دل بوی وصل داشت، کنون رنگ خون گرفت
این رنگ از آن ما شد و آن بو گذاشتیم

هر بار گفته ای که ز پهلوی من برو
رفتیم اینک از تو و پهلو گذاشتیم

خوبی که دل به صحبت یاران گرفته بود
بگسست سلک صحبت و آن خو گذاشتیم

زین پس وفا ز عمر نجوییم، خسروا
چون روی دوستان وفا جو گذاشتیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.