۲۳۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۹۶

هر دم گذر به کوی و سرایی که ما کنیم
هویی فتد ز ناله و وایی که ما کنیم

با ما دل آنچه کرد کنیمش اگر کباب
هستش هنوز سهل سزایی که ما کنیم

روز از کجا گواهی شبهای ما کند؟
چون صبح کافری ست، گوایی که ما کنیم

ای پندگو، مگو که «دعا کن ز بهر صبر»
تعویذ شاهد است دعایی که ما کنیم

با همچو تو حریف که جان می برد به لاغ
خود را زنیم تیر دعایی که ما کنیم

بربت بر، ای فرشته، که در خورد کعبه نیست
گاه نماز رسم و ریایی که ما کنیم

لاف وفا زنیم و بنالیم از جفات
سگ به بسی بود ز وفایی که ما کنیم

بر مشتری خرام که ارزی هزار مهر
جانی و دیده ایست بهایی که ما کنیم

خسرو ز عشق بی سرو پا باشد، چنین بود
احوال خویش را سر و پایی که ما کنیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.