هوش مصنوعی: این شعر بیانگر تجربیات و بینش‌های عرفانی و فلسفی شاعر است. او از دنیا و مادیات آن دل کنده و به سمت فقر و قلندری روی آورده است. شاعر از تلاش‌های بی‌ثمر برای جمع‌آوری ثروت و حرص دنیوی سخن می‌گوید و بر بی‌ارزشی زر و گوهر در مقابل خرد و معرفت تأکید می‌کند.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ی زندگی برای فهم کامل دارد. همچنین، انتقادهای اجتماعی و نگاه عمیق به مسائل انسانی، مناسب مخاطبان بزرگسال است.

شمارهٔ ۱۴۰۰

تا دامن از بساط جهان در کشیده ایم
رخت خرد به کوی قلندر کشیده ایم

ای ساقی، از قرابه فرو ریز می که ما
خونابه ها ز شیشه اخضر کشیده ایم

در حقه سفید و سیه بر بساط خاک
چون پر دغاست، باده احمر کشیده ایم

فقر است و صد هزار معانی درو چو موی
آن را گلیم کرده و در سر کشیده ایم

چون جیب حرص پر نشد از حاصل جهان
دامان همت از سر آن در کشیده ایم

بر سنگ زن عیار زر، ایرا گلی ست زرد
چون در ترازوی خردش بر کشیده ایم

خسرو نه کودکیم که جوییم سرخ و زرد
چون بالغان دل از زر و گوهر کشیده ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.