هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از عشق نافرجام و درد هجران سخن می‌گوید. او از تلاش‌های بی‌ثمر خود برای یافتن نشانه‌ای از دلدار و وفای دوست می‌نالد و تنها سموم هجر و اشک مصفا می‌یابد. با وجود آرزوهای فراوان، به جز درد و رنج چیزی عایدش نشده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ای است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی نیاز دارد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم عمیق ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۴۰۴

از طره تو جز ره سودا نیافتم
وز غمزه تو جز در غوغا نیافتم

در زلف تو شدم که بجویم نشان دل
خود را ز دست دادم و دل را نیافتم

تا دردی غم تو به کام دلم رسید
در دیده جز سرشک مصفا نیافتم

گویند «یافت هر کسی از دوستان وفا»
باری من ستمکش رسوا نیافتم

بوسی به حیله ها ز لبت یافتم شبی
بیش آنچنان مراد مهیا نیافتم

بر کام من هر آنچه ز جام لبت رسید
از جام خضر و کام مسیحا نیافتم

سلطانی از نسیم وصال تو بهره مند
من جز سموم هجر در اعضا نیافتم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.