هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد و رنج عشق ناکام میگوید. هر آنچه میخورد یا مینوشد، به جای لذت، حسرت و درد است. یادبود معشوق، حتی یک قطره آب را به تیغی دردناک تبدیل میکند. شعلههای عشق درونش، تحملش را سخت کرده است.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۱۴۱۰
تلخاب حسرت است هر آبی که من خورم
خونابه دل است شرابی که من خورم
از خوردن جگر جگر من کباب شد
نبود سزای خورد کبابی که من خورم
هرگز نخوردم آب خوش خویش در جگر
تیغ است بی تو قطره آبی که من خورم
از خون خورم به یاد لبت قطره ای که نیست
طوفان آفت این می نابی که من خورم
سنگ است خسرو، ار نه کجا طاقت آورد؟
از شعله های دل تف و تابی که من خورم
خونابه دل است شرابی که من خورم
از خوردن جگر جگر من کباب شد
نبود سزای خورد کبابی که من خورم
هرگز نخوردم آب خوش خویش در جگر
تیغ است بی تو قطره آبی که من خورم
از خون خورم به یاد لبت قطره ای که نیست
طوفان آفت این می نابی که من خورم
سنگ است خسرو، ار نه کجا طاقت آورد؟
از شعله های دل تف و تابی که من خورم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.