هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و درد فراق می‌گوید. او از یاد یار و رنج‌های عشق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه غم عشق، دلش را می‌سوزاند. شاعر از ناتوانی در بیان درد خود و همچنین از وفاداری به معشوق سخن می‌گوید، حتی اگر این وفاداری باعث رنج بیشتر شود. او از شب‌های بی‌قراری و گردش در کوی معشوق می‌گوید و حاضر است خود را فدای معشوق کند. در نهایت، شاعر از نبود سخنی از لب‌های معشوق شکوه می‌کند و آرزوی بهبودی از جراحت‌های عشق دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عشق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'پاره پاره کردن خود' یا 'طعمه دادن به سگ‌ها' ممکن است برای کودکان و نوجوانان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۴۱۶

هر روز دیده بر ره یاد صبا نهم
بر دیدگان خاک درش توتیا نهم

زو صد جفا کشم که نیارم به روی گفت
کاین درد خود چگونه بر آن وفا نهم

ندهم برون غمش که مرا خود بسوخت غم
دلهای دیگران چه دگر در بلا نهم؟

گفتند «یاد می کندت » دل نمی دهد
کاین تهمت دروغ بر آن آشنا نهم

شاهان مجالس نیست که سر بر درش نهند
چون من گدا رسیده که کاسه کجا نهم؟

روزی چو خواست کشتنم از بوی تو صبا
آن به که جان ببوسم و پیش صبا نهم

چون دل ز گفت دیده مرا سوخت در به در
بیرون کشم، به پیش دل مبتلا نهم

شبها که گرد کوی تو گردم، به یک قدم
اول نهم دو دیده و آنگاه پا نهم

بگذار پاره پاره کنم بر تو خویش را
پس طعمه پیش هر سگ کویت جدا نهم

گفتی که «گل به جای رخم بین » زهی خطا
کان دل گر آه می نکنم، بر گیا نهم

زین گونه کز لبت سخنی نیست روزیم
زنهار پر جراحت خسرو دوا نهم!
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.