هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق خود برای دیدار معشوق سخن می‌گوید. او با وجود موانع و رنج‌های راه (مانند خارها)، مصمم به دیدار یار است و از هر چیزی که ممکن است این دیدار را مختل کند، دوری می‌جوید. شاعر همچنین از تحول درونی خود از غم فراق به شادی دیدار سخن می‌گوید.
رده سنی: 15+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۴۱۸

ای دیده، پای شو که بر یار می روم
در جلوه گاه آن بت عیار می روم

راهش ز رفتن مژه پر خار کرده اند
من باز دیده کرده بر آن خار می روم

ای خارخار هجر ز دل دور شو که من
بهر نظاره گل رخسار می روم

گر سر زند رقیب کسی را، بر او چه باک؟
من سر زده خود از پی این کار می روم

ای باد، پیش از آن تو برو، پرده زان جمال
بر کن که من به دیدن دیدار می روم

گو زلف را کمند مکن کز میان تو
من خود به تار موی گرفتار می روم

من خسروم که زاغ سیه گشتم از فراق
بلبل کنون شوم که به گلزار می روم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.