هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از رازهای نهان، عشق و جفا، وداع و جدایی، و درمان دردهای درونی سخن میگوید. او از آشکار کردن اسرار، گریه بر عشق، و تلاش برای التیام دردهای خود مینویسد و به رابطهی پیچیدهی بین عاشق و معشوق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق، پیچیدگیهای احساسی و اشاره به مفاهیمی مانند جفا، وفا و دردهای درونی است که درک آنها برای مخاطبان جوانتر دشوار بوده و نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۴۳۶
گر آشکار حدیث نهان خویش کنم
به آشکار و نهان قصد جان خویش کنم
ز گریه راز تو بر سینه چون رسد، چه کنم؟
روان ز گریه گره بر زبان خویش کنم
به حیله آنچه توانستم آن خود کردم
ولی ترا نتوانم که آن خویش کنم
از آن تست جفا و آزان بند وفا
تو آن خویش کن و من از آن خویش کنم
روان شدی به سفر، می رسد مرا چو جرس
که ناله ها بر سر کاروان خویش کنم
وداع کردی و چشمم روان شد از بر تو
کنون وداع دو چشم روان خویش کنم
طبیب رفت ز خسرو، دگر کنون وقت است
که خود علاج دل ناتوان خویش کنم
به آشکار و نهان قصد جان خویش کنم
ز گریه راز تو بر سینه چون رسد، چه کنم؟
روان ز گریه گره بر زبان خویش کنم
به حیله آنچه توانستم آن خود کردم
ولی ترا نتوانم که آن خویش کنم
از آن تست جفا و آزان بند وفا
تو آن خویش کن و من از آن خویش کنم
روان شدی به سفر، می رسد مرا چو جرس
که ناله ها بر سر کاروان خویش کنم
وداع کردی و چشمم روان شد از بر تو
کنون وداع دو چشم روان خویش کنم
طبیب رفت ز خسرو، دگر کنون وقت است
که خود علاج دل ناتوان خویش کنم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.