هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و وفاداری بی‌پایان خود سخن می‌گوید، اما از بی‌توجهی معشوق رنج می‌برد. او خود را ضعیف و درمانده توصیف می‌کند و آرزوی وصال دارد، اما شرایط سخت و بلایا مانع از تحقق این آرزو می‌شوند. در نهایت، شاعر از انتظار طولانی و ناامیدی خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۴۳۹

من آن نیم که به عمر از وفای خود بروم
ز آستانت به حسن رضای خود بروم

منم فتاده به خاکی و هر زمان چون باد
گذر کنی به سر من ز جای خود بروم

به راه بی سر و پا می روم که آب دو چشم
رها نمی کندم تا به پای خود بروم

چنان ضعیف شدم، گر دعای وصل کنم
ز آه خود به فلک با دعای خود بروم

مرا جهان بلا بر سر است و می خواهم
که سر نهم، ز جهان با بلای خود بروم

به دست بوس خیال تو گر شود ممکن
درون دیده صورت نمای خود بروم

در انتظار وصالت ز دست شد خسرو
دلت نشد که به سوی گدای خود بروم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.