شمارهٔ ۱۴۷۱

گل دل تازه گردد از دم خم
دل گل زنده گردد از نم خم

روح پاکت است چشم عیسی جام
و اشک لعل است خون مریم خم

تا شوی محرم حریم حرم
غوطه ای خور به آب زمزم خم

در شبستان می پرستان کش
شاهد جام را ز طارم خم

خیز تا صبحدم فرو شوییم
گل رویین قدح به شبنم خم

داد عیش از ربیع بستانم
به طلوع مه محرم خم

جان خسرو مگر به وقت صبوح
همچو ساغر برآمد از غم خم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.